چشم بلبلی چشم بلبلی 12 سالگیت مبارک

نی نی ناز مامان وبابا

26 ماهگی

1393/3/15 0:31
نویسنده : آوا
5,288 بازدید
اشتراک گذاری

اره 26 ماهگی شایدم همون دو سال و دو ماهگی معروف

همون که همه میگن بچه ها کلی تغییر میکنن

عزیز مامان بازم چندان تو حرف زدن پیشرفتی نداشته چند تا کلمه جدید میگی

مثل 

ماکارونی:کامنی

گوجه:دوجه

مامان بافی:مامان فاطی که البته معمولا از گفتن مامان طفره میری

قورباغه:گوباگه

دوچرخه:دوهگه

هوهو چی رو هم میگی چون مترو زیاد سوار میشیم و تو هم عاشق مترویی

البته سعی میکنی همینهایی هم که بلدی رو زیاد تکرار نکنی و تازه گاهی پس رفت هم میکنی

مثلا قبلا به فاطی میگفتی باتی الان میگی باف خخخخ 

دو سه روزم هست مثلا میگی ببیبه منه یعنی ماشین منه پوف منه و ....

یا میگی گوگی اومد بابا اومد

تو این ماه با هم نمایشگاه کتاب رفتیم گرچه تو به کتاب خوندن علاقه ای نشون نمیدی اما من سعی میکنم تا تو رو به کتاب علاقه مند کنم از اونجا برات چند تا سی دی خریدم اومدم برات گذاشتم اما خیلی علاقه نشون ندادی الان چند روزه خیلی دوسشون داری و نگاه میکنی برات از نمایشگاه خمیر بازی گرفتم اونجا تو غرفه خمیر بازی دیدم خیلی علاقه نشون میدی تو خونه هم باهاشون بازی میکنی

یه شمال هم رفتیم که خیلی بهت خوش گذشت تو حیاط ویلا همش با ماسه بازی میکردی و کنار دریا هم همینطور

چند روز قبل بردمت خانه بازی تماشا کارگاه خلاقیت مادر و کودک خیلی بهتر از حد تصورم بودی چند باری خواستی بیایی بیرون اما خوب بازم خوب بود و نشستی

از محیطش خوشم اومد و میخوام اسمتو کلاس بنویسم

اینجا نزدیک خونمون سرای محله خانه کودک داره اما مربیش هیچ عملی انجام نمیده تا تو جذب اونجا بشی

پسر مامان خیلی اروم شدی و بزرگ شدنتو خیلی خوب میبینم

تقریبا یه هفته خاله فرشته خونمون بود تو یه عالمه باهش بازی میکردی میرفتین عصرها با هم تو بالکن و خوراکی میخوردی و بازی میکردی اون مدت بهت خیلی خوش گذشت چون خاله مدام باهات بازی میکرد

راستی

 

دیگه بهت با شیشه شیر نمیدم با این قضیه خوب کنار اومدی یا از نی استفاده میکنی یا با لیوان

یه چیز دیگه این که دیگه رو پا هم نمیخوابونمت شبها بعد از مسواک زدن میری بابا محسنو بوس میکنی و میری تودتختت منک کنارت میشینم و با دستام بازی میکنی تا خوابت میبره

شبه ها خوابت خیلی بهتر شده گاهی یه بار و گاهی هم اصلا بیدار نمیشی

تقریبا یه روز درمیون با بابا محسن پارک میری به بابا میگی باک باک که یعنی تو رو پارک ببره

میبوسمت عشق مامانی

 

اینجا همون پارکه که تو پست قبلی گفتم با نینی تو پارک مبادله پایاپای کردی

اخه ببین کجاها وامیستی

نمایشگاه کتاب

 

بازیهای رهام

اینجا هم داشتیم میرفتیم تماشا قبل ورود یه نی نی دیدی داشت بازی میکرد تو هم اماده بودی بری باهاش دوست بشی

 

پسندها (4)

نظرات (4)

مامان آرمان
17 خرداد 93 1:22
وای عزیزم چقدر ناز شده ماشالله مخصوصا با اون کیف کوله پشتی خیلی با نمک شده
جیران بخشنده
24 خرداد 93 10:22
26 ماهگیت مباااارکه پسر خوشگل و خوشتیپ
سمانه مامان آرشیدا
26 خرداد 93 3:15
ماشاللا چه بزرگ شده. مردی شده واسه خودش. ببوسش از طرف من. دلم براش تنگ شد.
ماهیار
1 تیر 93 0:10
چه پسر نازی با اون کوله پشتی اش دیگه کاملا صجبت میکنه نه گلم رهام فقط چند تا کلمه میگه