قربون پسمل گلم بشمممممممم
امروز 3 شنبه 26 مهر 1390
اصلا امروز تصمیم نداشتیم بریم سونو گرافی منم خونه مامان فاطی بودم یهو زنگ زدم به بابا محسن گفتم میای امروز بریم اونم گفت باشه با هم قرار گذاشتیم و رفتیم
وااااااااااای پسر گلم اگه بدونی چه استرسی داشتم
همش نگران حالت بودم اخه تو هنوز تو دلم تکون نمیخوری
دوست داشتم یه دستگاهی بود که من میتونستم هر ساعت و هر موقع که میخوام نگات کنم
خلاصه رفتیم سونو گرافی دکتر شاکری و نوبتمون که شد زود از دکتر خواستم بگه تو گل پسری یا گل دختری اونم گفت که اقا پسری
بابابا شرط گذاشته بودیم اگه پسر شدی شام مهمون من و اگه دختر شدی مهمون بابا
بلاخره فهمیدیم چشم بلبلی ما پسمل گله
بعد هم شام رفتیم بیرون و البته بابا محسنت پول شامو داد رفتیم پدر خوب تو گیشا
الهی قربونت برم حالا راحت برات خرید میکنم
راستی قلبت 149 تا میزد و قدتم 16 سانت بود وزنت هم 132گرم
ما من و بابا ازت یه چیزی میخواییم
همیشه پسر خوبی باش ماهم بهت قول میدی هیچوقت هیچوقت تا جایی که بتونیم برات کم نزاریم و همیشه کنارت باشیم
دوست داریم گل پسرم