اولین یلدای پسرم مبارک
یلدای گل پسرم مبارک باشه
امسال اولین یلداش بود رفتیم خونه مامان فاطی و همه خاله ها هم بودن عکس هم انداختیم پارسال که دنیا نیومده بودی برات لباس هندونه ای خریدیم و کنار سفرمون گذاشتیم و عکس انداختیم حالا امسال همون لباس اندازت شد و تنت کردیم عزیزمممممممم پارسال موشولو بودی تو دلم
این عکسای پارسال و امسال
امروز هم که 2 دی بود ششمین مرواریدتم جوونه زد از بالا سمت راست جلو
رهامم از چند تا چیز میترسه یا بهتر بگم میترسید مثلا از اسباب بازیهای باطری دار
یه ماشین اتش نشانی داری که ازش میترسیدی
یه گوسفند داری که ازش میترسیدی
اما من یکم نشستم پیشت و باهاشون بازی کردی و ترست ریخت
خب مامانی اینا یکم برات شاید ترسناک باشه اما اخه خودت بگو پیازچه تو سبد صیفی جات مصتنوعی هم ترس داره اخهههههههههههههههه
یه دو روزی خیلی از اونم میترسیدی اما الان دیگه نه باهاش دوست شدی
عزیزم دلم گاهی یه کلمه هایی میگی مثلا من میگم به به تو هم پشت من میگی به به
یا غذاتو نشونت میدم میگم پوفههههه تو هم میگی پوففففففف
اما من فکر میکنم غیر ارادی میگی این کلمه ها رو
فدات شم دوست دارم زودتر حرف زدنتو ببینم و صداتو بشنوم
با با محسن هم که حسابی پوف پوف بازی میکنین با لپ همدیگههههههههههه
بوسسسسسسسسس به پسملممممممممممممم