9 ماه گذشت
ب ه همین زودی به همین سرعت عین همون 9 ماه که تو دلم بودی هر دوش دوران شیرینی بود چون تو رو داشتم اون 9 ماه که تو دلم بودی فقط متعلق به من بودی شاید شیرین تر بود اما الان که برای بابا هم هستی خودت زندگی رو برام شیرین کردیییییی خیلی شیرینه خیلی زیباست وقتی مراحل رشدتو دارم هر روز میبینم وقتی نوزاد بودی چشمات خیلی خوب اطراف نمیدید منتظر بودم منو ببینیاطرافتو ببینی به وضوح دیدم که روز به روز توجهت بیشتر میشه چشمای کنجکاوت همه جا رو مبینه وقتی نمیتونستی چیزی رو با دستت بگیری و کم کم یاد گرفتی وقتی یاد گرفتی غلت بزنی چه قدر ذوق کردم وقتی تونستی سینه خیز بری وقتی تونستی هار دستو پا بری وقتی تونستی دستتو بگیری و وایستی وق...
نویسنده :
آوا
14:19